ته دنیا

متن مرتبط با «شاعر» در سایت ته دنیا نوشته شده است

اشعار شاعران مخاطب کُرد زبان در رسانه ایرانیان اروپا

  • ترجمه‌ی شعرهایی از ناصح ادیب شاعر چمچمالی

  • آقای "ناصح عزیز محمد امین" (به کُردی: ناسیح عەزیز محەمەد ئەمین) مشهور به "ناصح ادیب" و متخلص به "ادیب.هـ"، شاعر و نویسنده‌ی کُرد زبان، زاده‌ی ۱۹۷۱/۰۴/۰۱ میلادی در شهر چمچمال اقلیم کردستان است و از سال ۱۹۹۱ در سلیمانیه ساکن شده است.وی در شعر آزاد و هایکو مدت‌هاست دست به قلم شده است و گرچه هنوز کتابی از او منتشر نشده است، اما سه کتاب به نام و نشان زیر را آماده‌ی چاپ و انتشار دارد:- شبنم در چشم مهتاب - مادرم صبح رفت و غروب که شد برنگشت!- تاریخ تئاتر چمچمال■□■(۱)راه‌های مالرو را در پیش گرفته‌اند برای لقمه‌ای نان،کولبرها!(۲)فاجعه است، فاجعه!وقتی که فریاد و ناله‌ی مستمندان قلب و روح و وجدان هیچ صاحب منصبی را به لرزه در نمی‌آورد.(۳)با مرگ من،سکوت تو پایان می‌یابد!من این شعر را گواه می‌گیرم،که بعد از مرگم،تو به سخن در آمدی!(۴)چگونه قلبت راضی می‌شود هر غروب،کبوتر نحیف خیالاتم را از نزد خود پر دهی؟!(۵)تنها برگی کافی‌ست برای نصب تابلویی جهت نشان دادن اوج زیبایی فصل پاییز...(۶)تره‌ی زلف پر مهر زن،فرمانبردار هر راهی می‌کند اسب چموش را...(۷)بر شاخه‌ی درخت زیباست،اما در دستان تو زیباتر،چون روی ماه کودکی، گردوی نو رسیده!(۸)تاجی از گل است بر سر زن کشاورز،کلاه لبه‌دار...(۹)آب روان در جویبار را هم دو پاره کرده است...مرز!(۱۰)سرک می‌کشد از پنجره به داخل خانه...درخت گردوی پیر!(۱۱)شعری‌ست کوتاه نشسته بر گل‌های پیراهن‌ زنی...پروانه!(۱۲)نمی‌تواند سر بلند کند،درخت زرد‌آلویی‌ست شرمگین...آن زن زیبا!(۱۳)دور و دراز شد،همچون روزگاران خیلی‌ دور...دیدار تو!(۱۴)لبخند زیبای کودکی‌ست، بر صورت چشمه... تابش ماه!(۱۵)لنگە دمپایی سبز که نه مزه‌ی خیار می‌داد و نه طعم زندگانی!مبدل شد به تابوت مرگ برای دخترک گرسنه و, ...ادامه مطلب

  • اشعار شاعران مخاطب لک و لر زبان ایران در رسانه ایرانیان اروپا

  • عبدالکریم تمنا شاعر افغانستانی

  • استاد زنده‌یاد "عبدالکریم تمنا هروی"، شاعر معاصر افغانستانی، زاده‌ی سال ۱۳۱۹ خورشیدی در روستای سروستان واقع در جنوب شرق شهر هرات ‌بود. در کودکی پدر و مادرش را از دست داده بود و در نوجوانی به کارهایی نظیر میرزایی (حسابداری) مشغول بود.او خواندن دیوان حافظ را در سال‌های کودکی، نزد بانویی بنام "قریش" (مادر ابوبکر و غلام‌حیدر یقین) آموخته بود و شاعر پر تلاش و مدیری خوب بود.وی ۱۴ سال مسئولیت کتابخانه‌ی عمومی هرات را برعهده داشت و همچنین در مجلس لویه‌جرگه تشکیل قانون اساسی در زمان "داودخان" به‌عنوان وکیل از ولسوالی گلران هرات حضور داشت.در اواخر حکومت "داودخان" مدتی را بنا به خواهش والی وقت هرات، به عنوان ولسوال ولسوالی زنده‌جان (فوشنج) ایفای وظیفه نمود.وی از سال ۱۳۴۰ اقدام به انتشار شعرهایش در نشریات افغانستان، ایران، اروپا و آمریکا نمود و سبك شعرهای وی بيشتر خراسانی است.و سر انجام در ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ چشم از جهان گشود.▪ نمونه‌ی شعر:(۱)[این شعر را در پنجم میزان ۱۳۷۱ خورشیدی، یعنی در گرماگرم جنگهای خانمان سوز داخلی کشورش سروده است] فغان که شب شد و خورشید در پس کوه است بهار، مرثیه ساز خزان اندوه است رسید از پس شام فراخ، شام دیگر برنده تیغ برون گشت از نیام دیگر چمن ز خشم سیه باد فتنه گشت تباه گل مراد فسرد از هجوم هرزه گیاهکویر، تنگدل از وسعت نبرد بود به کوچه کوچه‌ی ما شهر شهر درد بودنموده دیو به تن کسوت سلیمانی دم از مسیح زند، دیو طینت جانی هزار چاه بود در رهی تهمتن ما ستم کشیده‌ی گرسیوز است بیژن ما گهی به چاله و گاهی فتاده در چاهیم اسیر خدعه فرعونیان خود خواهیم هنوز خون سیاووش حریت جاری است هنوز بیشتر از پیش محنت و خواری‌ست هنوز کوکب امید زیر میغ, ...ادامه مطلب

  • اشعار شاعران مخاطب کُرد زبان ایران در رسانه ایرانیان اروپا

  • علی عسکر غنچه شاعر ایذه‌ای

  • استاد "علی‌عسکر غنچه"، شاعر، منتقد و پژوهشگر ادبی خوزستانی، زاده‌ی سال ۱۳۳۳ خورشیدی، در شهرستان ایذه است.ایشان دارای مدارک تحصیلی کارشناسی زبان و ادبیات فارسی، و فلسفه و علوم سیاسی است. استاد "فیض شریفی" درباره‌ی ایشان می‌فرماید: "شاعر پیرسال و نواندیش ما، فلسفی‌ و اجتماعی می‌اندیشد ولی احساس، عاطفه و انديشه او زیر شعاع تصاویر و ترکيب‌ها و تتابع اضافات، گاهی گم و کنگ و مبهم، مخفی ‌می‌‌ماند".▪کتاب‌شناسی:- درخت واژگون (دفتر شعر) - انتشارات فراگفت - ۱۳۷۸ - سیمرغ در ادب فارسی (مجموعه‌ی تحقیقی و پژوهشی) - شهره‌ی آفاق گنجه «نظامی» (مجموعه‌ی تحقیقی و پژوهشی) - زندگی مولوی (مجموعه‌ی تحقیقی و پژوهشی) - گسیختگی ادبیات حاضر (مجموعه‌ی تحقیقی و پژوهشی) - گرمسیری یخبندان (دفتر شعر) - ۱۴۰۰ - انديشه‌ای در رقص باران (دفتر شعر) - ۱۴۰۱ و.. ▪نمونه‌ی شعر:(۱)به هنگام که بارانفاتح غمی گشوده است تنها سکوت که نام تو را بر اقلیم حافظه‌امدر فروغی مجسم تقریر می‌کند بر خنکای سپیده‌دمانغزلی از ملاطفت تو ترجمه خواهم کرددر کتمان بی‌گمانو زخمی که به پناهمرهمی می‌رودتا هویدا شوداین غم سرکش.(۲)به هنگام که،همه آموخته‌های دیرینه‌امدر فصل‌های تابش با آن اعلان سخن گفتیم همه ترانه‌های روان مرابر من بیدار می‌کنید در دامن دریای تابانبا خود ببرید زیر لب مکرر کنید بسان وزیدن بادو پر از زمزمه‌ی باریکه آبکه فرو می‌روددر عزم امتداد دشت‌ها و تصنیف آنچه گفتن بودبرای بهاری پیش‌رس به شاعری فانوس به دست جهانی ساده می‌انگاردنظیر شرابی بی‌تاکدر جنگل‌های بی‌درخت... (۳)ستاره‌ها که از آسمان می‌گریختند در اعماق ستیغ‌های سیمین و تو بر اورنگ آسمانبه شاهی نشسته‌ایپر تعبیر در اندیشه‌ایفرو ریختِ خاموشی و زیر طنین کهن‌تر از زمانمی‌خر, ...ادامه مطلب

  • اکبر باب خسرو شاعر اهل انزلی

  • استاد زنده‌یاد "اکبر باب خسرو" که در شعرهایش "خسرو" تخلص می‌کرد، از غزلسرایان معاصر بود که در سال ۱۳۱۱ خورشیدی در بندرانزلی دیده به جهان گشود. وی زمانی که در مقطع دوم ابتدایی تحصیل می‌کرد پدرش را از دست داد و مادرش تکفل او را به عهده گرفت، و پس از اتمام دبیرستان به استخدام آموزش و پرورش درآمد و بعد از سی و هفت سال خدمت بازنشسته شد.باب خسرو در دوران دبستان به شعر علاقه‌مند شد و می‌توان ایشان را چهارمین غزلسرای بندرانزلی بعد از استاد "وهاب‌زاده حدیدی" و استاد "محمد بی‌ریای گیلانی"(شیدا) و "مبیل سیاس"(ناقوس) به حساب آورد.وی بعد از دوره‌ی بازنشستگی بیشتر اوقات خود را صرف مطالعه و تحقیق و تتبع در اشعار سخنوران متقدم و متاخر کرد و از پایه گذاران نخستین انجمن ادبی به نام "شیدا" در بندرانزلی شد و سال‌ها ریاست این انجمن را عهده‌دار بود.ایشان کتاب "نیلوفران آبی" را که شامل شرح وصال پنجاه سال شاعران برگزیده‌ی بندرانزلی بوده، در سال ۱۳۸۲ روانه‌ی بازار کتاب کرد. ■□■اکثر اشعار ایشان، در کتاب‌هایی به قرار زیر چاپ و منتشر شده است:- سخنوران نامی ایران، (شش جلد) - به کوشش سید محمد برقعی - غزل‌های غزل، (یک جلد) - به کوشش رحمت موسوی گیلانی - چل تکه اشعار و غزلیات گیلکی، (یک جلد) - به کوشش فریدون نوزاد- شاعران گیلک و شعر گیلکی، به کوشش هوشنگ عباسی - در سایه‌ی غزل (جشنواره شعرای گیلانی) - به کوشش شاعران گیلانی - گیل سو (مجموعه اشعار) - به کوشش نویسندگان و سرایندگان گیلانی - گیلانه، (سه جلد) - به کوشش استادان دانشگاه گیلان- ترانه‌های سرزمین باران، به کوشش هوشنگ عباسی ■□■برخی دیگر از اشعار ایشان، در مجلات و روزنامه‌های کثیرالانتشار تهران منتشر شده و حتی صدای سبز رادیو و تلویزیون گیلان به دو زبان , ...ادامه مطلب

  • آسو ملا شاعر کرکوکی

  • آقای "آسو ملا" (ئاسۆی مەلا) شاعر کُرد زبان، زاده‌ی کرکوک و اکنون ساکن سیاتل آمریکا است.(۱)بعد از باران،بوی خاک می‌آید،اما از خاک سرزمین من، بوی خون!(۲)صدای دهل و غرنبه‌ی ابر،از نزدیک هم زیباست!(۳)ناله‌ی ابر،خاک آبستن دانه و جوانه‌ست،اما خاک سرزمین من آبستن مین!(۴)پوشیده از مین است،بوی خون می‌دهد،اما باز عاشق سرزمین هستم.(۵)از بالا بر ما می‌بارد،نه باران،بلکه بمب!(۶)مراتع را خواهد پوشاندنه برفبلکه سم بمب‌ها!(۷)از درون چشمه‌ می‌جوشد.آب نه،تاول دردناک بر پیکر مردمان کُرد! (۸)آسیاب "ناتو" را می‌چرخاندآب نه،بلکه خون من و تو!(۹)عیدآمدن توست عزیزم،در آسمان تنهایی من!(۱۰)هر شبی که تو پیشم بیایینامش قدر است.هر روزی که تو در کنارم باشی،روز عید است.شعر: #آسو_ملابرگردان : #زانا_کوردستانی + نوشته شده در ۱۴۰۲/۰۷/۰۹ ساعت 5:37 توسط ■■■■■■■  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • حدیث حیدربیگی شاعر ایلامی

  • خانم "حدیث حیدربیگی" شاعر و نویسنده‌ی ایلامی، زاده‌ی سال ۱۳۶۹ خورشیدی در ایلام است.وی کارشناسی حسابداری خوانده است و بیش از یک دهه است که در حوزه‌ی ادبیات فارسی و کُردی فعالیت دارد‌. بیشتر فعالیت شعری او، در حوزه‌ی ترانه و شعر سپید فارسی و نیز دوبیتی کُردی می‌باشد.حیدربیگی در زمینه‌ی داستان کوتاه فارسی نیز آثاری را منتشر کرده است. مجموعه شعر او با نام «نیا ده‌ورم م بنچینه‌م حه‌واسه»، که متشکل از ۴۳ دوبیتی کردی عاشقانه است، به چاپ دوم رسیده است. این کتاب برگزیده‌ی عنوان بهترین کتاب سال استان ایلام را به خود اختصاص داده است.▪نمونه‌ی شعر کُردی:(۱)خەم و دەدرت لە ئێ دیدە، هاناسەم م ئەر ناوگەم ت ڕا کیدە، هاناسەم نە م کوشت ئێ زەمانە لە جیایی نە ت لە هۆرمەو چیدە، هاناسەم. (۲)ت ڕا خوەت ئایەمی پوست خوداسە م کارم ول‌وەشی، بارم گوناسە ت ئەر خاسی بچوو ئەو لوو فرشتەیل نێا دەورم م بنچینەم حەواسە.▪نمونه‌ی شعر فارسی:(۱)مضمون تمام شعرهایم رفتن و نیامدن توست می‌دانم این شعرها تو را بر نمی‌گردانند اما از من شاعر خوبی می‌سازند. (۲)چشم‌هایت را نیمه باز بگذارو برای یک بار هم شدهزن را ببین که هر شب از قاب بیرون می‌آید و کنار مردی می‌خوابد که توی تصویر نیست چشم‌هایت را ببند و مثل هر باربوسه را روی لب‌هایت حس نکن حالا بخوابوقتش شده زن به قابش برگرددو گریه‌هایش را بکند.(۳)گاهی فکر می‌کنم شاعرمو می‌توانم با یک شعر راز چشم‌هایت را به همه بگویم اما چطور یک شعر رفتنت و اندوه مرا نشان می‌دهد؟گاهی فکر می‌کنم کوه بودن سخت است و رود بودن راحت کوهم که می‌مانم رودی که می‌روی.(۴)نگران نباش عزيزمازدياد روزهای رفته‌ی بی‌تو صبر شعرم را لبريز نکردهمن فقط نگران فنجانم نگران بشقابنگران تمام کلماتی که در اين خانه جفت , ...ادامه مطلب

  • سید علی کرامتی مقدم شاعر خراسانی

  • زنده‌یاد "سید علی کرامتی‌مقدم"، نویسنده، شاعر، استادیار و مدرس دانشگاه فرهنگیان و رئیس انجمن علمی آموزشی معلمان زبان و ادبیات فارسی خراسان رضوی، زاده‌ی شهریور ماه ۱۳۵۲ خورشیدی بود.عضو پیوسته انجمن زبان و ادب فارسی انجمن ترویج زبان و ادب فارسی ایران، دبیر انجمن و رئیس شورای اجرایی انجمن، عضویت در شورا عضو شورای تحقیقات استان خراسان رضوی، مسئول انجمن انجمن شعر و ادب تبادکان، عضو شورای اجرایی اتحادیه اتحادیه کشوری انجمن علمی معلمان زبان و ادبیات فارسی، برخی از عناوین مسئولیتی وی در طول دوره‌های مختلف بوده است.سرانجام ایشان در مرداد ۱۴۰۰ خورشیدی، بر اثر ابتلا به کرونا در ۴۸ سالگی از دنیا رفت.▪کتاب‌شناسی:- از فراسوی حماسه تا بلندای عرفان - نامه اهل خراسان (گزیده نظم و نثر پارسی) - نگاهی به مکاتب ادبی - نثرنویسی و آیین نگارش - مهارت‌های زبانی و نوشتاری (راه‌های تقویت مهارت سخن گفتن، خواندن و نوشتن) - مقدمه بر کتاب زرد هوار - تارک زیبا بر حله‌ی دیب - نغمه‌های مرغ سحری - شبنم صبح آزادی - میاسای از آموختن یک زمان- سخن‎های بهتر ز یاقوت زرد- خردپیشه‌ای در ره تربیت - نگارش علمی - کلید گنج سعادت- صد قافله دل- پلی میان دو جهان- کلید دانایی و...▪نمونه‌ی شعر:(۱)[از پدر آموختیم] اقتدار و صبر و عزت از پدر آموختیم همت و قدر و صلابت از پدر آموختیم لطف و عشق و مهربانی را ز مادر یافتیم پهلوانی و شجاعت از پدر آموختیم در دل شب خواب راحت را ز مادر یافتیم مرد بودن با جسارت از پدر آموختیم انعطاف و نرمی و بخشش ز مادر یافتیم استواری و عدالت از پدر آموختیم عفت و شرم و حیا را ما ز مادر یافتیم رفع مشکل با سماجت از پدر آموختیم عشق ورزی با حرارات را ز مادر یافتیم در مصائب استقامت از پدر آموختیم در سخن گفتن, ...ادامه مطلب

  • نادر قازی شاعر کرد زبان

  • آقای "نادر قازی" مشهور به "خاله قازی"، شاعر و نویسنده‌ی کُرد عراقی‌ زاده شهر اربیل و اکنون ساکن دانمارک است.▪نمونه‌ی شعر:(۱)[دوو دانه دوو]له‌ مه‌کته‌ب بووم ده‌یان پرسی دوو دانه‌ دوو ده‌کاته‌ چه‌ند؟ هه‌موو پێکڕا ده‌یان نووسی ده‌کاته‌ چوار. هه‌ر چه‌ند ئه‌من له‌ حیسابا نمره‌ی که‌مم ده‌هێناو ده‌هاتمه‌ خوار به‌ڵام لای من وا بوو دوو دانه‌ دوو؛ نابێ به‌ چوار؛ ده‌بێ به‌ یه‌ک ددان و دوو لێو و زمان؛ نابێ به‌ چوار ده‌ بن به‌ زار به‌ پێکڕای ده‌که‌ن هاوار...دوو لاق و دووده‌ستی مرۆڤ؛ نابێ به‌ چوار له‌ له‌شێکدا وا دێنه‌ کار...گه‌ڕه‌ک؛ کۆڵان؛ خانو و شه‌قام؛ نابن به‌ چوار ده‌بن به‌ شار؛ تێدا ده‌ژین ده‌وڵه‌مه‌ند و خه‌ڵکی هه‌ژار...لای من وا بوو کۆرکه‌ و ڕێشه، لق و گه‌ڵا نابن به‌ چوار ده‌بن به‌ دار؛ هێندێ کورت و هێندێک درێژ وه‌کوو چنار...ئه‌وین و دڵ؛ جوانی و پاکی؛ نابێ به‌ چوار ده‌بن به‌ یار؛ به‌لای دڵدار...ئه‌م هه‌موو دوو به‌ دووانه‌ ده‌بن به‌ یه‌ک؛ نابن به‌ چوار یه‌کجار زۆرن؛ به‌ڵام له‌ کوێ وا دێنه‌ ژمار؟ ته‌نها ئه‌وه‌نده‌ ده‌زانم ئه‌گه‌ر له‌شم سه‌د پارچه‌ که‌ن؛ بمده‌نه‌ به‌ر گولله‌و ره‌گبار؛ بچمه‌ سه‌ر دار قسه‌ی دڵمه‌ دێته‌ سه‌ر زار: کوردستانم وڵاتێکه‌و نابێ به‌ چوار‌ ◇ برگردان فارسی:در مدرسه که بودم،می‌پرسیدند: دو بعلاوه‌ی دو چند می‌شود؟!همه‌ی دانش‌آموزان می‌نوشتند: می‌شود چهار!گرچه من همیشه در درس ریاضی نمره‌ی کم می‌آوردم و تنبیه می‌شدماما برای من چنین بود که دو بعلاوه‌ی دو،چهار نمی‌شود، بلکه یک می‌شود!دندان و دو لب و زبان، چهار نمی‌شود!بلکه فریاد می‌شود بر تن و جان...دو پا و دو دست آدمی، چهار نمی‌شود!بلکه در یک پیکر به کار می‌آیند...کوچە و محله و خانە و جاده، چهار نمی‌شود!بلکه شهر می‌شون, ...ادامه مطلب

  • نادر قازی شاعر کرد زبان عراقی

  • آقای "نادر قازی" مشهور به "خاله قازی"، شاعر و نویسنده‌ی کُرد عراقی‌ زاده شهر اربیل و اکنون ساکن دانمارک است.▪نمونه‌ی شعر:(۱)[دوو دانه دوو]له‌ مه‌کته‌ب بووم ده‌یان پرسی دوو دانه‌ دوو ده‌کاته‌ چه‌ند؟ هه‌موو پێکڕا ده‌یان نووسی ده‌کاته‌ چوار. هه‌ر چه‌ند ئه‌من له‌ حیسابا نمره‌ی که‌مم ده‌هێناو ده‌هاتمه‌ خوار به‌ڵام لای من وا بوو دوو دانه‌ دوو؛ نابێ به‌ چوار؛ ده‌بێ به‌ یه‌ک ددان و دوو لێو و زمان؛ نابێ به‌ چوار ده‌ بن به‌ زار به‌ پێکڕای ده‌که‌ن هاوار...دوو لاق و دووده‌ستی مرۆڤ؛ نابێ به‌ چوار له‌ له‌شێکدا وا دێنه‌ کار...گه‌ڕه‌ک؛ کۆڵان؛ خانو و شه‌قام؛ نابن به‌ چوار ده‌بن به‌ شار؛ تێدا ده‌ژین ده‌وڵه‌مه‌ند و خه‌ڵکی هه‌ژار...لای من وا بوو کۆرکه‌ و ڕێشه، لق و گه‌ڵا نابن به‌ چوار ده‌بن به‌ دار؛ هێندێ کورت و هێندێک درێژ وه‌کوو چنار...ئه‌وین و دڵ؛ جوانی و پاکی؛ نابێ به‌ چوار ده‌بن به‌ یار؛ به‌لای دڵدار...ئه‌م هه‌موو دوو به‌ دووانه‌ ده‌بن به‌ یه‌ک؛ نابن به‌ چوار یه‌کجار زۆرن؛ به‌ڵام له‌ کوێ وا دێنه‌ ژمار؟ ته‌نها ئه‌وه‌نده‌ ده‌زانم ئه‌گه‌ر له‌شم سه‌د پارچه‌ که‌ن؛ بمده‌نه‌ به‌ر گولله‌و ره‌گبار؛ بچمه‌ سه‌ر دار قسه‌ی دڵمه‌ دێته‌ سه‌ر زار: کوردستانم وڵاتێکه‌و نابێ به‌ چوار‌ ◇ برگردان فارسی:در مدرسه که بودم،می‌پرسیدند: دو بعلاوه‌ی دو چند می‌شود؟!همه‌ی دانش‌آموزان می‌نوشتند: می‌شود چهار!گرچه من همیشه در درس ریاضی نمره‌ی کم می‌آوردم و تنبیه می‌شدماما برای من چنین بود که دو بعلاوه‌ی دو،چهار نمی‌شود، بلکه یک می‌شود!دندان و دو لب و زبان، چهار نمی‌شود!بلکه فریاد می‌شود بر تن و جان...دو پا و دو دست آدمی، چهار نمی‌شود!بلکه در یک پیکر به کار می‌آیند...کوچە و محله و خانە و جاده، چهار نمی‌شود!بلکه شهر می‌شون, ...ادامه مطلب

  • معصومعلی مسکینی شاعر هرسینی

  • استاد "معصومعلی مسکینی" متخلص به "مسکین" شاعر کرمانشاهی، زاده‌ی سال ۱۳۱۴ خورشیدی در هرسین است.از ایشان دو مجموعه شعر، "شب‌آویز" و "شب‌آوا" منتشر شده و سه کتاب در دست چاپ دارند.▪نمونه‌ی شعر:(۱)[وعده دیدار] ای به پایم، در رهت بس خارها تا به چندم در پی‌یت آزارها چشم بیمارت مرا رنجور کرد جانگداز است ناله‌ی بیمارها دود آهم پیچیدی در دامنت همچو مه بر دامن کوهسارها این منم آواره‌ی، گم کرده، راه در کویری همنشین با خارها همچو گل فصل خزان از سردیت می‌کشم رنج و غم و آزارها گر که بینی عاشقی را زرد رو داغ دوری دیده است وی بارها تا به سیر ِ لاله و گل، آمدی هلهله افتاد، در گلزارهامژده وصلی به بلبل داد گل کآمدی روز وصال یارها حال! "مسکین" مست دیدارت شده سهل گردان وعده‌ی دیدارها.(۲)[ارغوان‌ها] حالت فردوس دارد جلوه‌های ارغوان‌هادل به وجد آید به گلزار از صفای ارغوان‌ها اشک باران دانه دانه می‌چکد از ابر سیمین می‌درخشد همچو گوهر، سر ز پای ارغوان‌ها روی گلبن عندلیبان، بی‌قرار عشق گل‌ها بلبلان شیدا، ز رنگ جان فزای ارغوان‌ها بوی باد مهربانی، می‌تراود از نسیم در خم هر کوچه باغی، لابه‌لای ارغوان‌ها عاشقی سر مست و شیدا، طرف گلشن می‌نهد رو تا گذارد خسته حالان، سر به پای ارغوان‌ها دشت و صحرا پر ز غوغا از حضور عشوه‌داران بی‌غمِ دل آرمیده، در لوای ارغوان‌ها اطلسی جامه به دوشش، بر فکنده سبزه‌زار سرو رقصان از نسیمی پا به پای ارغوان‌ها غنچه خندان زین ضیافت، لاله شاد و سرخ رو نکهت باد بهاری، غم زدای ارغوان‌ها می‌برد رنگ غم از دل، صبح نوشین در گلستان رنگ زیبا و قشنگّ دلگشای ا, ...ادامه مطلب

  • همایون رحیمیان شاعر گیلانغربی

  • استاد "همایون رحیمیان" شاعر کرمانشاهی، زاده‌ی گیلان‌غرب است. وی شاعری با احساس که غزل‌ها و دوبیتی‌هایش سرشار از نگاه ناب عاشقانه‌ی اوست. کتاب "گریه کن گل شقایق فصل زرد خشکسالی است" مجموعه‌ای از اشعار ایشان است که در سال ۱۳۸۵ توسط نشر شاکر، چاپ و منتشر شد.▪نمونه‌ی شعر کوردی:(۱)[زرده خزان] کپوو زرده خزان هات و ته ناتی شِنَه‌ی ولنگِ رزان هات و ته ناتی کپوو چیو آگرِ ژیرِ خوه‌له‌کو...کِه‌زه‌ی سوزِ سِقان هات و ته ناتی چراخِ قریَه‌گان خاموش بیون وشَوِ حسرت له بان هات و ته ناتی چنی روژم پیِ روژان وه سر چی چنی شَو پی شَوان هات و ته ناتی چنی احساسَگم گُل کِرد اِرای تو چنی شعرم له گیان هات و ته ناتی کپوو له باخِ احساسِ شه‌ویلِم خِشَی ولنگِ خزان هات و ته ناتی کپوو گیان هایده کو... یادِت بِمینی که وختِ کوچِمان هات و ته ناتی.(۲)تَه چید و آسمان واری له شُونِد مَنَه‌جی حسرت و زاری له شُونِد تَه چید و خاطرات تَه نِشانِن دو صد زخمِ غمِ کاری لَه شُونِد.(۳)ته چید و آسمانم گیره سردابلوزه‌ی آگرم له بال و پر دامن و کوچ غم آلود ته نازاردلی بشکی یه‌کی آخر خَوَر دا.(۴)خدا زانی ته نازارِ خُوَمیدِنرزِ قرمز له گلزارِ خُوَمیدِنمِن و شِکوَه له آزارِ ته هرگز ته نازارِ دل آزارِ خُوَمیدِن.(۵)بنووڕه گوڵوەنی یِ مێخەکیه وَ ئِی خفتانِ نازِ پۊلەکیه بنووڕه ئِی بتِ کەڵهر نشینه وَ کلگەیلِ قەشنگِ پیچەکیه.(۶)وه قوروان خود و ئَو گُلوَنی‌تَه فداییِ بژانگِ سوزنی‌تَه لَه کِل گَیلِ تَه زیبایی رِشیدِنخلافِ قلبِ سردِ آهنی‌تَه.▪نمونه‌ی شعر فارسی:(۱)[انگار نه انگار] به هوای تو شدم زار و تو انگار نه انگارپرم از حسرت دیدار و تو انگار نه انگار دوستت دارم و دانم که مرا دوست نداریآه از این عشق شرر بار و تو انگار نه انگار آنچه , ...ادامه مطلب

  • ولی فولادی منصوری شاعر اسلام آبادی

  • استاد "ولی فولادی منصوری" معروف به "ولی‌الله"، شاعر، نویسنده، تاریخ‌دان، و پژوهشگر کرد کرمانشاهی، در سال ۱۳۳۹ خورشیدی، در روستای چیکان علیا، از توابع دهستان منصوری شهرستان اسلام‌آباد غرب دیده به جهان گشود.ایشان اصالتن از طایفه‌ی بالا، ایل منصوری، و فرزند "درویش خان"، از نواده‌گان "خان منصور ایلخانی کلهر" و شاعر و عارف قرن یازدهم است. "خان منصور ایلخانی" فرزند "میر میدان"، نوه "منصور خان"، از امرای ماهیدشت (منصور و شهباز) به سند شرف نامه اثر "امیر شرف خان بدلیسی" در صفحه‌ی ۴۱۳ که این کتاب نخستین کتاب تاریخ کرد و کردستانِ تحریر یافته به سال ۱۰۰۲ هجری قمری، در دوره صفویه است. استاد فولادی، دوران مقدماتی را در زادگاه خود، چیکان علیا و راهنمایی و دبیرستان را به صورت شبانه و داوطلب آزاد در کرند و اسلام آباد گذراند و سپس به ادامه‌ی تحصیلات تکمیلی پرداخت و موفق به اخذ مدارک کاردانی و کارشناسی در رشته‌ی علوم اجتماعی و کارشناسی ارشد در رشته‌ی تاریخ ایران اسلامی شد.در سال ۱۳۵۶ در کتابخانه‌ی عمومی استخدام شد و در سال ۱۳۵۹ به ثبت احوال منتقل و در مناطق مختلف اسلام‌آباد، کرند، گیلانغرب، سرپل‌ذهاب، خرم‌آباد و کوهدشت و دوباره اسلام‌آباد و بخش حمیل خدمت نمود و در سال ۱۳۸۶ به افتخار بازنشستگی نائل شد. پس از بازنشستگی با توجه به علاقه‌ای که به شعر داشتند، مدتی در انجمن شعر و ادب کلهر، در جوار استاد نیک‌نژاد حضور داشت. اما به تدریج متوجه مطالعات تاریخی شد و در بررسی‌های به عمل آمده با کمال ناباوری دیدند که ایل بزرگ کلهر با قدمت بیش از دو هزار و پانصد ساله و با وجود فرهیختگان و ادبای مناطق مختلف کلهرنشین، تاریخی ندارد و باید تاریخ کلهر را در لای‌به‌لای کتب جستجو کرد. ایشان با شروع مطالعه و صرف, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها